چه شد تو هم مرا نمیشناسی؟
با تعجب به چشمانم نگاه نکن این همان چشم هاست فقط
.
.
.
.
از فرط گریه کبود شده
با بهت به لب هایم خیره مشو این همان لب هاست فقط
.
.
.
.
.
از دوری لب هایت رنگ باخته
ودر اخراین هم دستانم است
با تفاوت نبودن دستان تو در آنها
نگران نباش
من خوبم فقط
قصه تلخی به نام وابستگی مرا به اینجا رساند.
امروز صبح دوباره به عشق دیدن چشمان تو چشم باز میکنم
اما باز چشمان خیس و کبودم
با جای خال تو روبرو میشود
بغض میکنم ...............
چشمانم را زا جای خالی توبر میگیرم
وبه دیوار رو برو که جمله هر رفتی یه برگشتی دارد
با دست خط تو خیره میشوم
اشک در چشمانم خود نمایی میکند
تا صبح .........
واین اغاز تکرار است
باران نبار نبار لعنتی باز هم بادیگری بیرون است سرما میخورد.
کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود دستی توی دست بود.
کسی میداند بعدا چندم است قرار دارم
ادامه مطلب ...
برد تیم ملی والیبال رو به همه تبریک میگم
وبرای اعضای تیم آرزوی سلامتی و سرافرازی دارم.